loading...
پایگاه آموزشی تفریحی کمپنا
milad بازدید : 2220 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان بادیگارد (فصل اول)

 

خلاصه داستان: درمورد دختریه که بخاطر شغل باباش همیشه بادیگارد همراهشه. ولی دختر از سر لجبازی با پدرش بادیگاردها رو میپیچونه یا فراریشون میده.

نوع رمان: عشقولانه، طنز، پلیسی.

نویسنده: Shaloliz

milad بازدید : 1008 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

عشق و احساس من (فصل اول)

http://dl2.98ia.com/Pic/Eshgh-o-Ehsas-man.jpg

همه چیزم توش پیدا میشه..کل کل..عشق..دعوا..بزن بکش..فرار..غم و ناراحتی..خنده و شادی..هر چی که دلت بخواد..

 قسمت اول

نویسنده:fereshteh27

منبع:نودهشتیا

خلاصه:داستان درباره ی دختری به اسم بهار است که با مادرش زندگی می کنه..وضعیت زندگیشون زیاد خوب نیست تا حدی که اون مجبور میشه به محض اینکه دیپلمشو گرفت بره تو یه شرکت و بشه منشی اون شرکت..به خاطر زیبایی که داشته پسر رییس شرکت کیارش صداقت میاد خواستگاریش که بهار هم با اینکه علاقه ای به اون نداشته به خاطر وضعیتشون درخواستشو قبول می کنه و نامزد می کنند ..تو سفری که به شمال داشته با مرد جوونی رو به رو میشه که..اون هم کسی نیست جز سرگرد آریا رادمنش..توی مدت نامزدیش با کیارش خیلی اذیت میشه و ناخواسته و ناغافل مسیر زندگیش تغییر می کنه..البته در این بین سرگرد اریا رادمنش هم همراهشه.. 
و ادامه ی ماجراهایی که قراره توی این رمان برای بهار اتفاق بیافته..اتفاقاتی تلخ و شیرین..پر از فراز و نشیب که زندگی ساده ی بهار رو دست خوش تغییراتی قرار میده که بهار هرگز فکرشو هم نمی کرد زندگیش اینطور متحول بشه..
داستانی از عشق و دوست داشتن.. از یه دختر ساده با ظاهر و باطنی پاک و زیبا که تقدیر خواب های زیادی براش دیده و بهار باید با اون ها رو به رو بشه ولی اون تنها نیست..

 

دوستای همیشگی کمپنا رمانایی ک دوست دارید رو بگیدتا براتون بزارم و رمانهای قشنگی رو هم ک خوندید تویه سایت نیست بگید تا بزارمشون تا دوستای دیگمون هم استفاده کنند!

rafinezhad بازدید : 1532 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان تقاص (فصل اول)

http://dl.negahdl.com/my%20file/taghas(negahdl.com).jpg

 

سالها پیش … وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت … شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق اتشین در گذشته باعث یک عشق اتشین دیگر در آینده شود … اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد … باید تقاص پس بدهیم … هم من هم تو … تقاص گناهی که نکردیم … تو به من استواری را یاد بده! من شکننده ام … من از جنس بلورم … من لطیفم … نگذار بشکنم … برای شکستنم زود است! دستم را بگیر … تنهایم نگذار … نگذار این تقاص بی رحمانه روحمان را به کشتن بدهد … نگذار … بگذار این زنجیره گسسته را من و تو پیوند بزنیم … بگذار این کینه ها را از بین ببریم … بیا با هم باشیم که تو از منی و من از تو … تو نیمه دیگر وجودمی … کسی هستی که قبل از دیدنت می شناختمت … حست می کردم … با من بمان … این تقاص حق من و تو نیست … هیچ وقت باور نمی کنم که بلور وجودت شکسته باشد … همان خورده شیشه ای که بقیه می گویند را تو نداری … نه نداری … منم ندارم … نمی خواهم باور کنم که تو وسیله ای شدی برای تقاص پس گرفتن … نگو که دارم خودم را گول می زنم! شاید تو خودت خواستی … شاید هم نه! شاید فولاد آب دیده شدی زیر بار غم این عشق … بین دو راهی و تردید گیر افتاده ام … بین مرد بودن و نامرد بودن تو … کمکم کن … این راه که می روی به ترکستان است … شاید هم نه … قسمت است … هر چه که هست من خود را به دست تو می سپارم … تو برو و مرا بکش به هر سو که دوست داری … من را با قسمتم پیوند بزن و خودت را با ….

 

چه خلاصه ای شد! کل رمان توش گنجونده شده ها! اما نیاز به اندکی تاملات داره

 

milad بازدید : 490 شنبه 26 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان نیما (فصل اول)

خلاصه داستان: نیما دختر ی که خودشو به شکل یه پسر در میاره تا خرج خودشو تو این دنیای بیرحم در بیاره و دینشو به عموش که اونو بزرگ کرده ادا کنه و ...
milad بازدید : 566 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان چشم هایی به رنگ عسل (فصل اول)


خلاصه رمان : شیدا دختری بسیار جذاب است از خانواده ای مرفه. وی به دلیل نامزدی با محسن یکی از افراد یک باند قاچاق که قصد سواستفاده از او را داشته چند ماه را در آسایشگاه روانی گذرانده است. پس از بهبود نسبی دکتر روان پزشکش به او توصیه میکند در جایی مشغول به کار شود. او در یک شرکت به عنوان مسئول بایگانی مشغول به کار می شود. در این بین فرزاد متین رئیس شرکت کم کم درگیر عشق شیدا میشود ولی شیدا نسبت به تمام مردان با دیده شک و تردید می نگرد…

نویسنده:زهراکلهر

بریدبخونیدمنتظرنظراتتون هستمااااااااااااااااااااا

milad بازدید : 4646 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)
 
 
رمان برایم از عشق بگو(فصل اول)

نوشته:باران.ش

داستان دنباله يک بار نگاهم کن است

هر کی رمان یک بار نگاهم کن رو نخونده بزار بره بخونه بعد بياد اينو بخونه چون این دنباله اون رمانه

خلاصه: داستان با به هم رسیدن ترنج و ارشیا آغاز میشود ولی کم کم ترنج و ارشیا به حاشیه می روند و ماکان به عنوان نقش اصلی داستان در مرکز توجه قرار می گیرد. ماکان شر و شیطان به دنبال نیمه گمشده اش همه جا سرک کشیده و تقریبا از پیدا کردن ان ناامید شده است که به صورت خیلی اتفاقی با دختری رو به رو میشود در حالی که نمی داند او قرار است بعدا به نیمه گمشده اش تبدیل شود. ولی ماکان برای رسیدن به او باید تغییر کند باید خودش را بسازد تا لایق ان دختر شود او تمام تلاشش را می کند ولی....

milad بازدید : 1307 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان یکبار نگاهم کن (فصل اول)

نت.jpg

 

خلاصه رمان : در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه ...  

شاید بگم بعد عمری قشنگترین رمانی بود که خونده بودم .. نه م.ا.چ و ب.و.س.ه داشته نه م.ش.ر.و.ب کوفت و زهرمار یه رمان قشنگ و پر از شیطنتت و کل کل و همچنین آرامش !

milad بازدید : 3469 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان زیتون (فصل اول)

بایه رمان توپ امدم امیدوارم همراهیم کنید و نظر های خوب خوب بدین

نویسندشم beste دوست خوبمون هستن که قلم بسیار زیبایی دارن

اینم یه توضیح از داستان که نویسندش داده

شخصیت های این داستان وقتی تو ذهنم اومدن ...قسمت پر رنگش مربوط به شخصیت اول دختر داستان بود...
باده داستان من دختر سر سختیه..عاقل..تحصیل کرده و دنیا دیده است..رفتارهاش بر اساس سنش و موقعیت اجتماعیشه...داستان زندگیش با یه گذاشتن و رفتن شروع می شه با یه تصمیم بزرگ..اون مبارزه کرده برای بودن..برای نفس کشیدن برای زن بودن...
برای آجر به آجر زندگی که داره زحمت کشیده..مبارزه کرده و در کنار این مبارزه هیچ وقت از خودش نگذشته.....
امیدوارم داستانش براتون جذاب باشه...و اینکه چرا اسم داستان زیتونه خوب به چند دلیل که برای خودم توجیح پذیره امیدوارم برای شما هم همین طور باشه : زیتون در یونان قدیم نماد آشتی با خود و دیگرانه ؛ زیتون در کشورهای حوزه بالکان و ترکیه مزه باده یا همون ش ر ا ب ؛ و اینکه زیتون در ابتدا تلخه و لی وقتی بهش عادت می کنی نمی تونی ازش دل بکنی درست مثل باده داستان من...

 

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    دوست دارید بیشتر چه مطالبی در سایت قرار بگیره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4105
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 107
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 274
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 1,370
  • بازدید ماه : 3,845
  • بازدید سال : 90,355
  • بازدید کلی : 20,078,882