loading...
پایگاه آموزشی تفریحی کمپنا
میلاد بازدید : 2093 دوشنبه 07 اسفند 1391 نظرات (0)

اس ام اس غمگین و دلشکسته جدید اسفند ماه ۹۱

.

گفتی تا انگشـت های دستت روبشماری برمیگردم،
کجایی کــه ازمردم شهرانگشت گدایی مـیکنم …

 

.
.
.
از تو که حرف میزنم تمام فعلهایم ماضى بعیدند،
ماضى خیلى خیلى بعید …
قدرى نزدیکتر بنشین، دلم براى یک حال ساده تنگ شده …

.

گفتی تا انگشـت های دستت روبشماری برمیگردم،
کجایی کــه ازمردم شهرانگشت گدایی مـیکنم …

 

.
.
.
از تو که حرف میزنم تمام فعلهایم ماضى بعیدند،
ماضى خیلى خیلى بعید …
قدرى نزدیکتر بنشین، دلم براى یک حال ساده تنگ شده …
.
.
.
عکسـت را نگاه میکنــم ،
آخ کہ این عکس پیــرنمےشــود …
امــا، پیــرم مےکنــد …
.
.
.
این روزها حس “صفری ” رو دارم که قبل از عدد میاد …
بودنم هیچ لزومی نـدارد …
.
.
.
آتشی به درونم انداخته ای کــه
آتش نشانی هم نمیتواند اطفایش کند …
نفس هایت را کم دارم …
.
.
.
دیگر به تو فکر نمی کنم  …
گناه است ، چشم داشتن به مال غریبـه ها  …
.
.
.
نبودنت را دارم با ساعتی شنی اندازه میگیرم :
یک صحراگذشته است …
.

.

هـرکس که غریب است خریدارندارد
سرگشته و تنـهاسـت دگر یارنـدارد !
دانی کـه چرا نیست زمـا هیچ نشانی؟
یک فردزمین خورده کـه دیدارندارد …
.
.
.
آدم ها زود میمیرن !…
حـداقل تـوی دلـه همدیگه …
.
.
.
همه ی شعرهای عاشقانه بروند به جهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام کـه
قلبت زیـر سرم دسـت و پا بزند….
برگرد …
.
.
.
بیـچاره عاشق !
همـیشه باخودش میگه عشقـم چیکارمیکنه، تنهاس براش بمیرم ..
اماهیـچوقت نمـیگه حقـیقت چیز دیگس برم ببینم …
.
.
.
از درد و دلت ،
تنها درد نصیب من بود
و دلت سهم دیگری …
.
.
.
بـه پشت سرنگاه میکنم شاید هنوز کسی مـرا دوست داشته باشد،
اما افسوس‎ …
همه کاسه ی آب بدست منتظر رفتن مـن هستند …
.
.
.
باورم نیـست …
کـه آن ساده تـر از آب …
مـرا آتـش زد …
.
.
.
تمام فنجان های قهوه که میگفتند :
ما به هم نمی رسیــم را شکسـتـم
و فنجانی دیگر خـوردم
فالی دیگر گرفتم …
از بس قهوه خـوردم
به گمانم
یک قــرن بیدار باشـم …
.
.
.
منتظـر قطارم …
قطاری که مـــسافرم در آن نیست
و من در ایستـــگاه نیـــــستم …!
روی ریلـــــــــــــــــــــــــــم …
.
.
.
یاد گرفتـــه ام کــه
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار کــه دلتنـگ میشــــوم
بــه جای بغـــض و اشــک
تنهـا به این جملــه اکتفــا کنـــم کــه
هـوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد !…
.
.
.
وقتى با مشت هایـش قلبـم را میشکست،
همــه ى فکرم ایـن بود که
مـبادا دستانش زخمى شود …
.
.
.
سخت ترین کار قبل از کار توی معدن و …
دوست داشتن کسیه که دوست  نداره !
.
.
.
لغتنامـه های دنیا را باید آتـش زد !
جلوی واژه ی نبودن نوشته اند: عدم حضور شخص یا چیزی …
همین ! فقط همین ؟؟
چقدر نبودن ” تو “  را ساده فـرض میکنند …
.
.
.
قلبـم رو شکست …
نفرینش نمیکنم ،
اما دیگه جاش تو دعاهام خالیه …
.
.
.
خدایا …
التماست میکنم …
همه ى دنیایت ارزانى دیگران!
ولى آنکه دنیاى من است، مال دیگرى نباشد …
.
.
.
هى لعنتى !
اون طوریم کــه تو فکر میکنى نیست،
شاید عاشقت بودم روزى …
ولى ببین بى تو هم زنده ام، و زندگى میکنم …
فقط گاهى در ایـن میان یادت زهر میکند،به کامم زندگى را …
همین …
.
.
.
بـه خوابهایم سرک نکش وقتی در بیداری ندارمت !
آنقدر رفته ای کــه انگار هرگز نبوده ای …
وقتی نمیدانم شب ها چراغ اتاقت را کدام لعنتی خاموش میکند …
.
.
.
خیلی حـرف هست …
که تـو هـرروز در گلویت بغـض کشنده ای احساس کنی …
بـرای کسی کـه بدانی
حتی یک بار در عمرش به خـاطر تـو
بغض هم نکرده است …
.
.
.
گردنم درد می کند …
از بس همه چیز را گردن من انداختی،
دوسـت نداشتنت را …
خیانتـت را …
بی توجهی هایـت را …
بهانه گیری هایـت را …
و در آخر رفتنـت را !…
.
.
.
اسمت را مـوج مـیبــرد،
خودت را کشتی،
موهایت را باد
و یادت را
دفتر گم‌ شــده‌ام …
اسمم را
سنگــی نگــه مــیدارد
خــودم را گــوری،
و یـادم را  …
مهـم نیســت!
.
.
.
آهای روزگار  …
برایم مشخص کن !
اینبار کدام سازت را کوک کرده ایی تا برایم بزنی ؟؟
میخواهـم رقصم را با سازت هماهنگ کنم …
.
.
.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ، ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ، ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﺧﺎﻟﯽ بی ﺠﻮﺍﺏ …
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ ،
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ :
ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ؟؟
.
.
.
کشک …!
عـشق هاى امروز را چشیده اى دلبندم ؟؟
طعم کشک میدهند !!
عـشق هاى امروزى سـراپا ادعایند، گل مـن !!
فرهاد هم اگر بود، بجاى کندن بیستون،مخ میزد احتمالأ !!
شیرین هم دیگر شیرین نبود !! دیگر صداى تیشه نمى پیچید در شـهر …!
احتمالأ بوق اشغال تلفن همراهش گوشها را کر میکرد !!
طفلک عشق !!
چقدر زجر میکشد از این شیرین و فرهادهاى قلابى !…
لطفأ اسم هر احساسى را عشق نگذارید!
با تشکر …
.
.
.
فرض میکنم !
تو خیلی دوستم داری  …
همینقدر کـه من دوستت دارم  …
و یکی از همین روزها
دلت برای روز های قشنگمون تنگ میشه …
فرض میکنم  …
هیچ وقت بی تفاوت نبودی،
و تمام این ساعت ها که نبودی
به یادم بودی  …!
فرض میکنم …
دنیا هنوز آدم های احساساتی مثل من رو دوست داره  …… !
و تو توی همین لحطه
دلت برای یه ثانیه از اون روزهایی کـه
با من بودی سخت تنگ میشه  …
فقط فـرض میکنم  …
و این فرض مرا به یک عمر زندگی حکم میدهد …
.
.
.
.
آری … تو راست میگویی آسمان مال من است
پنجره  … فکر  …هوا  …عشق  …زمین…
مال من است  …!
اما سهراب تو قضاوت کن بر دل سنگ زمین جای من است  ؟؟
من نمی دانم که چرا این مردم دانه های دلشان پیدا نیست …
صبرکن سهراب !!
قایقت جا دارد؟
من هــم از همهمه ی داغ زمین بیزارم …
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    دوست دارید بیشتر چه مطالبی در سایت قرار بگیره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4105
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 107
  • آی پی امروز : 276
  • آی پی دیروز : 306
  • بازدید امروز : 623
  • باردید دیروز : 703
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 2,884
  • بازدید ماه : 18,652
  • بازدید سال : 105,162
  • بازدید کلی : 20,093,689