حجت الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان از چهره های برجسته جبهه پایداری و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، از چهره انقلابی و خوشنامی است که سوابق او در سالیان پس از انقلاب همراه با شجاعت در دفاع از نظام اسلامی بوده است.
رجانیوز در گفتگویی که با حجت الاسلام حسینیان انجام داد، از علل حمایت جبهه پایداری از دکتر جلیلی و توانمندی های او سخن گفته است.
علت حمایت جبهه پایداری از آقای دکتر سعید جلیلی چیست؟
آقای جلیلی در بین کاندیداها اصلح شناخته شده است، زیرا وی هم صلاحیت شخصی دارد و هم صلاحیت علمی؛ وی یک فرد ساده زیست، مردمی، شجاع، اخلاقی که در رفتار او هیچ تمایزطلبی، تکبر و تفرعن نمیتوان یافت. علاوه بر این، ایشان از یادگاران بسیجی دوران دفاع مقدس است و در جسمشان هم میراثی از استقامت دارد. او علم حکومت داری را خوب میداند؛ از سیاستمداران برجسته جمهوری اسلامی است که پایداری و صلابت جمهوری اسلامی را بارها به رخ مستکبران کشیده است.
شما مدعی هستید ایشان علم حکومتداری را می داند در حالی که بسیاری از رقبا و مخالفین ایشان را متهم به بیبرنامگی میکنند!
اگر منظور مخالفین از برنامه، وعدههای فریبکارانه است که وعده ندادنهای دکتر جلیلی نشانه صراحت و درک صحیح از واقعیتهای موجود است. مثلاً رقبای وی وعده میدهند که مجدداً سیاستمداران باتجربه را که در این مدت هشت سال گذشته کنار گذاشتهاند سرکار بیاورند و از طرف دیگر شعار جوانگرایی میدهند. هیچ شکی نیست که پیران باسابقه دارای تجربه هستند و باید از تجربیاتشان استفاده شود. اما اگر برای همیشه سر کار پست خود بمانند چه موقع وقت ظهور و بروز جوانان هست؟ اما آقای جلیلی معتقد است پیران تجربه دارند و جوانان نشاط و ابتکار، این دو نسل باید دست به دست هم دهند، پیران تجربه را به جوانان منتقل کنند و جوانان با ابتکار و خلاقیت و نشاط و قدرت جوانی کشور را به سوی قلههای رشد هدایت کند.
شما گفتید آقای جلیلی با درک صحیح از واقعیتها قول و وعدهای نداده است یعنی آیا تورم و بیکاری اینطور خواهد ماند؟
شکی نیست که به یاری خداوند نسل جدید همه مشکلات را برطرف خواهند کرد اما این موفقیت مشروط به درک صحیح از اقتصاد است. به عنوان مثال عرض میکنم اقتصاد اروپا نزدیک به سیصدسال پایهگذاری شده است. با آزمون و خطا به پیش رفتهاند و صدها نظریهپرداز اروپایی در بحرانهای اقتصادی ظهور کردهاند. در امریکا نیز با کمی تفاوت از لحاظ زمانی. اما امروز امریکا و اروپا با بحران اقتصادی رو به رو شدهاند.
چند سال است که با همه تجربیات چند قرنه و اقتصاددانهای باسابقه نتوانستهاند از این بحران عبور کنند. بنابراین کسانی که وعده حل مشکلات اقتصادی در حدود شش ماهه و دو ساله را می دهند باید قدری بیشتر فکر کنند و به مردم وعدههای غیرعملیاتی ندهند.
پس ما همچنان با بحران اقتصادی رو به رو هستیم؟
من نمیخواهم انکار کنم که ما قادریم بحران اقتصادی را حل کنیم، ولی با این فرمولهای سادهای که بعضی از نامزدها میدهند امکانپذیر نیست. بلکه درک صحیح از موضوع را آقای جلیلی ارائه دادهاند و آن حل ساختاری مشکل است. اقتصاد ایران یک اقتصاد رانتیر است یعنی وابسته به نفت. در طی سالیان متمادی درآمدهای نفتی بین پنجاه تا هفتاد درصد درآمد دولت را تشکیل میدهد. بدیهی است تا زمانی که این وابستگی وجود داشته باشد اقتصاد ما به شرایط سیاسی بینالمللی و شرایط اقتصادی بینالمللی دارد. اگر نفت به هر دلیل که نه خریده شود یا در غرب کمتر مصرف شود یا قیمت آن نه فقط بخاطر جنگ بلکه به خاطر اقتصاد اروپا ارزان شود، اقتصاد ما دائم در نوسان است. این وابستگی ممکن نیست چند روزه و چند ماهه حل شود. بلکه باید در طی یک دوره که شرایط اجتماعی داخلی را فراهم کنیم این مشکل برطرف میشود.
از طرفی فرهنگ پرداخت مالیات باید نهادینه شود؛ چون درآمد عمده دولتها از مالیات تأمین میشود. ما باید طی یک دوره نسبتا طولانی مشکل تولید را حل کنیم که تولید داخلی ثقل اقتصاد کشور باشد.
مشکل صادرات هم مشکل دیگر اقتصاد است که باید با تقنین قوانین مناسب حل شود. اقتصاد رانتیر شباهت به بیماری دارد که برای زنده نگه داشتن او باید سرم به وی وصل باشد، اگر یک باره سرم را کشیدند میمیرد و اگر همینطور ادامه یابد هیچگاه این بیمار سرپا نمی شود. پس باید ابتدا مبدأ بیماری را درست کرد. بنابراین این نظر دکتر جلیلی که می گوید باید ساختار را درست کرد کاملاً واقعی است.
اما بعضی از نامزدها مدعی هستند که علم اقتصاد مسلط هستند و نسخه های علمی و کاربردی برای حل مشکلات دارند؟
خواندن اقتصاد چیزی است و تجربه و درک صحیح از اقتصاد کلان چیز دیگری است. مثلاً یکی از نامزدها میگوید من یارانهها را افزایش میدهم، از طرف دیگر شعار حل تورم را می دهد. مگر ممکن است با افزودن نقدینگی تورم را مهار کرد، یا گاه شعار میدهند با کم کردن نقدینگی تورم را مهار میکنند. یکی از آثار کاستن نقدینگی رکود است. شما حتی اگر تولید را به ظرفیت مورد نظر برسانید، اگر نقدینگی کم باشد تا کالا در انبار میماند و مصرف نمیشود و موجب رکود میشود، در رکود بزرگ امریکا در سال های 1924 تا چندسال به دلیل تولید بسیار و مصرف کم رکود به وجود آمد. بنابراین نقدینگی در کالبد اقتصاد مثل خون است در بدن، هم ازدیادش خطر دارد، هم کاستن آن و باید به توازن برسد و این کار آسانی نیست.
آقای دکتر جلیلی چه ایده ها و نسخه های عملی دارند؟
دکتر جلیلی میگوید باید اولاً ساختارها را تغییر داد، ثانیاً نیازمند کار فرهنگی دراز مدت است. باید فرهنگ را به سوی اسلامیتر شدن تکامل داد. باید فرهنگ مصرف اسلامی شود. زندگی را نباید در خوردن و لذت بردن خلاصه کرد، فرهنگ کار، پاکی و پاکدستی را باید شروع کرد تا مبادا به محض اینکه صادرات گرفت نوبت ؟؟؟ صورت بگیرد که بازار صادرات ایران تخریب شود. باید انسانهای مسؤول تریبت کرد. باید فضای آرمانی ایجاد کرد تا مردم نگاهشان را فقط به شکم ندوزند بلکه به مسئولیت جهانی خود نیز فکر کنند. بعضی از نامزدها یکسره مردم را به نان و شکم وعده میدهند. این برخلاف جهانبینی امام خمینی است. حضرت امام به صراحت فرمودند: مسئولین جمهوری اسلامی باید بدانند که این انقلاب منحصر به ایران نیست. این انقلاب مقدمه حکومت واحد جهان حضرت حجت سلامالله علیه است. مشکلات اقتصادی نباید آنها را از این هدف بزرگ بازدارد. مردم هزینهی این آرمان را خود متقبل شدهاند.
بنابراین ما مردی میخواهیم که اینها را بفهمد نه ما را به شکم حواله دهد. البته نمیخواهم بگویم مسألهی اقتصادی نباید نادیده گرفته شود. این گفتهی پیامبر(ص) است که کاد الفقر ان یکون کفراً و در جای دیگری میفرماید لولا الخبز ما عبدالله اگر نان نبود خداوند عبادت نمیشد؛ ولی همه خیر را در نان و غذا و رفاه خلاصه کردن برخلاف جهانبینی اسلام است چه اینکه قرآن میفرماید والذین کفروا بتمتعون و یأکلون کما تأکل الانعام کسانی که کافر شده زندگی را کامجویی و خوردن مانند حیوانات میدانند.
بعضیها خیال میکنند با جابه جا شدن افراد غرب نسبت به ایران منعطف میشود. آیا در زمان جنگ تحمیلی آقای دکتر جلیلی وزیر امور خارجه یا رئیس آژانس امنیت بود که فرانسوی حقوق بشری سوپراتانداردهای خود را در اختیار صدام گذاشت و دهها فروند میراژ 100 به عراق تحویل داد چقدر ساده انگارانه است که با لبخندی به مستکبران خیال کنیم همه چیز درست میشود. آنها ذلت ما را میخواهند اینکه یک ایرانی را به خاطر ایرانی- انقلابی بودن در غرب یا کشورهای دیگر انگشت نگاری میکنند عزت ماست همانطوری که اسارت خاندان حضرت امام حسین علیهالسلام عزتی برای اهل بیت بود.
ذلت آن است که پای قراردادهای استعماری را یک روحانی امضا کند. امضای تعلیق غنی سازی ذلت بود نه فلان کشور که به خاطر ماهیت انقلابیون ایران از آنها انگشت نگاری میکنند. البته معلوم است که استقامت هزینه دارد. در سیاست فتحعلیشاهی هیچ عزتی نیست. چرا نسلهای بعدی هنوز او را نفرین میکنند. حتماً فتحعلیشاه اگر زنده بود میگفت دشمن قدرتمند بود، ما سلاح نداشتیم، ولی اگر فتحلیشاه استقامت میکرد قطعاً مردم ایران او را یاری میکردند. چنانچه مراجع بزرگ در جنگ ما با روس شرکت کردند.
چقدرساده اندیشی است یا ذلت پذیری که نامه سازش را تدبیر و استقامت را لجاجت تعریف کنیم. از طرف دیگر شما نگاه کنید که رژیمهایی که تسلیم امریکا شدند، قذافی در لیبی، صدام در عراق، حنی مبارک در مصر، بن علی در تونس و شاه در ایران آیا امریکا به این کشورها عزت بخشید یا رژیمهای وابسته از خود محافظت کردند؟ شما نگاه کنید به کشورهای نیمه وابسته به امریکا آیا مشکلات اقتصادی آنها برطرف گردید؟ اگر امریکاییان به ایران هنوز حمله نکردهاند صلابت و استواری رهبر و مردم و امثال جلیلی است.
آقای خاتمی در سیاست خارجی نرمش در مقابل امریکا را اتخاذ کرد، مگر همان موقع امریکا ایران را محور شرارت نخواند. متأسفانه همه مدعی خط امامی هستند. ولی شما به این فراز از پیام امام خمینی توجه کنید: "همهی مسئولان نظام و مردم بدانندکه غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان بیرون نبرند آرام نخواهد گذاشت. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند."
بنابراین سیاست قهوه خوردن یا مستکبران یا کدخدایی آنها را به رسمیت شناختن مشکلی را حل نخواهد کرد. مگر اینکه از هویت اسلامی خود دست برداریم که آن امری جداست. در حین حال باید سیاست خارجی ما بر مبنای تعقل و استقامت بر اصول انقلاب اسلامی و هدف نهایی آن و هدف جهانی آن را امام برای ما ترسیم کرده است.
پس از پذیرفتن قطعنامه امام پیامی دادند که با توجه به پذیرش قطعنامه و روحیه مردم و مسئولان فرمودند: "جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد. انشاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینهها نگه داشته و شعلههای ستم سوز آنرا علیه شوروی جنایتکار و آمریکای جهانخوار و اذناب آنان به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی(ص) بر بام همه عالم قد بر افروزد و مستضعفان و پابرهنگان، صالحان و وارثان زمین گردند."
نکته پایانی؟
من در پایان چند تذکر به نامزدها میدهم، امروز خدمات جمهوری اسلامی با نرمش بدست آمده یا استقامت؟ اگر حزبالله در منطقه حرف اول را میزند به خاطر استقامت جمهوری اسلامی در مقابل زیاده خواهان است که حماس و جهاد اسلامی کمر اسرائیل را برای اولین بار شکست به خاطر استقامت جمهوری اسلامی است. اگر امواج انقلاب اسلامی در جهان هنوز موج میآفریند و حکومتهای امریکایی را سرنگون میکند به خاطر استقامت مردم ایران است. جمهوری اسلامی بر دلهای مستضعفان جهان حکومت میکند و اگر نرمش نشان دهیم و همه امیدها را قطع کنیم چه کسی پیروز صحنه خواهد شد.
سؤال دوم من از مردم است چه کسی در بین نامزدها به اهداف انقلاب اسلامی که امام ترسیم کردهاند نزدیکتر است جلیلی یا بقیه؟ بر مبنای این سؤال وظیفه دینی، انقلابی، اسلامی و جهانی خود را باید در روز جمعه بر سر صندوقها انجام دهیم.