loading...
پایگاه آموزشی تفریحی کمپنا
میلاد بازدید : 1181 شنبه 12 اسفند 1391 نظرات (0)

چندي قبل رانندگان عبوري در خيابان خاوران متوجه فرياد‌هاي كمك خواهي دختر جواني داخل ماشين پرايدي در حال حركت شدند و موضوع را به پليس خبر دادند. لحظاتي بعد خودرو پرايد در خيابان با ماشين ديگري تصادف كرد و متوقف شد. رانندگان وقتي به كمك دختر جوان شتافتند مشاهده كردند كه او با راننده پرايد كه مرد جواني بود درگير شده است. مردم بلافاصله شيشه در خودرو را شكستند و ضمن نجات..

چندي قبل رانندگان عبوري در خيابان خاوران متوجه فرياد‌هاي كمك خواهي دختر جواني داخل ماشين پرايدي در حال حركت شدند و موضوع را به پليس خبر دادند. لحظاتي بعد خودرو پرايد در خيابان با ماشين ديگري تصادف كرد و متوقف شد. رانندگان وقتي به كمك دختر جوان شتافتند مشاهده كردند كه او با راننده پرايد كه مرد جواني بود درگير شده است. مردم بلافاصله شيشه در خودرو را شكستند و ضمن نجات دختر جوان، راننده را نيز دستگير كردند و به مأموران گشت پليس تحويل دادند. پليس شاكي و متهم را براي تحقيقات بيشتر به كلانتري منتقل كرد. 

مهين كه از ترس هنوز دست و پايش مي‌لرزيد، گفت: من دانشجوي يكي از دانشگاه‌هاي تهران هستم. لحظاتي قبل از خانه‌مان در خيابان پيروزي خارج شدم تا به دانشگاه بروم. در خيابان ايستاده بودم كه ماشين پرايدي مقابلم توقف كرد. من خيال كردم كه پرايد مسافركش است و مسيرم كه سه راه افسريه بود به او گفتم و راننده هم مرا سوار كرد. من براي اينكه راحت‌تر باشم در صندلي جلو نشستم. راننده مسافتي را طي كرد تا اينكه به خيابان خاوران رسيد، اما در طول مسير هيچ مسافري را سوار نكرد.
 
من به رفتار و حركات او مشكوك شدم، اما او در طول مسير با من شروع به حرف زدن كرد كه با اعتراض من روبه‌رو شد. از حرف‌هايش فهميدم كه نيت شومي دارد، به خاطر همين خواستم تا مرا پياده كند اما او با گاز دادن ماشين سرعتش را زياد كرد، به طوري كه من ترسيدم. در اين لحظه متوجه شدم كه در ماشين هم از داخل باز نمي‌شود كه با داد و فرياد از مردم كمك خواستم. مرد جوان ناگهان چاقويي را از جيبش بيرون آورد و به پهلويم فشار داد و تهديد كرد تا هيچ حركتي نكنم. در حالي كه راننده به سرعت ماشين را مي‌راند من چاقو را از دستش گرفتم و به صندلي عقب پرت كردم و بعد نيز فرمان ماشين را چرخاندم تا ينكه با ماشيني تصادف كرد. 

وقتي ماشين متوقف شد، مرد شيطان صفت را به شدت كتك زدم تا اينكه مردم به كمكم آمدند و او را دستگير كردند. متهم كه پرويز نام دارد، در بازجويي‌هاي مأموران كلانتري منكر جرم خود شد و مأموران با تشكيل پرونده متهم را براي بازجويي با دستور داديار كشيك دادسراي جنايي در اختيار كارآگاهان اداره آگاهي قرار دادند. سرانجام متهم در بازجويي‌هاي فني لب به اعتراف گشود و با اظهار پشيماني گفت: مدتي است بيكارم و به خاطر همين با ماشين پرايدم مسافر‌كشي مي‌كنم. 

روز حادثه در خيابان پيروزي شاكي را سوار ماشين كردم. بعد از طي مسافتي به بهانه‌اي سر صحبت را با او باز كردم تا اينكه كم كم وسوسه شدم او را به زور بربايم و به نيت شوم خودم برسم، اما او در برابر خواسته شيطاني من مقاومت كرد و من با چاقو او را تهديد كردم و او هم فرمان ماشين را گرفت تا اينكه كنترل ماشين از دستم خارج شد و تصادف كردم. وي در پايان گفت: وقتي تصادف كردم، قصد فرار داشتم ولي شاكي مرا كتك زد و مانع فرار من شد. در پايان متهم به اتهام آدم‌ربايي و شروع به تجاوز به عنف بازداشت و براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره آگاهي قرار گرفت.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    دوست دارید بیشتر چه مطالبی در سایت قرار بگیره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4105
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 24
  • تعداد اعضا : 107
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 211
  • بازدید امروز : 86
  • باردید دیروز : 500
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 1,661
  • بازدید ماه : 586
  • بازدید سال : 87,096
  • بازدید کلی : 20,075,623